مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
اگـر نگــاه کـنـی پـیـش پای چـشمـانت یـتـیـم پُــر شده در کوفه های چشمانت مگر چه دیده ای از شهر کـوفه آقـا که گـرفـتــه بــاز دوبـاره هـوای چشمانت به غـیــر اشـک خـجـالت نـداشــتـم آقا نـداشـتـم که بـیــارم بــرای چـشـمـانـت و در قـبــال تـمــام جــفــای چـشـمـانـم ندیـده ام به خــدا جـز وفــای چشمانت نـشـستـه ام که کـمـیــل نـگــاه تو بـاشم که مستجـاب شـوم با دعــای چشمانت تو مُهـر سـجـدۀ من؛ تو ابـوتـراب منی رواست اینکه بـیـفـتم به پای چشمانت و یـطـعـمـون علی حُـبّـه شـمـا هـسـتـید منم اسیر و یـتـیــم و گــدای چشمانت بخوان دو آیه برایم؛ دو آیـه از چشمت سپس مرا بنشان در حــرای چشمانت چه دیده ای که دوچشمت دو کاسۀ خون شد چه دیده ای به مـدیـنه، فدای چشمانت به پیش چشم تو یاس تو را چقدر زدند چـقـدر صبر نـمـوده خــدای چشمانت و میخ، قصۀ تلخی ست در نگــاه شما که سال هاست گرفته عزای چشمانت... |